توجه: (موسیقی متن جدید) علم اثبات کرده است که گوش دادن به موسیقی نه تنها بر انسان ها، بلکه بر سایر موجودات دیگر تأثیرات قابل توجهی دارد، از چنین ویژگی موسیقی می توان به نحو احسن استفاده نمود. به همین دلیل ما یک موسیقی مخصوص برای مطالعه مقاله هایمان برای شما کاربر گرامی انتخاب نمودیم. از شما خواهشمند هستیم برای اینکه ذهنتان کاملأ آماده یادگیری مطالب شود، در هنگام خواندن مقالات، همیشه آن را گوش دهید. برای دانلود اینجا کلیک کنید.
همانطور که شما کاربران گرامی با رأی هایتان تعیین نمودید تا مقاله ۱۱ سپتامبر (قسمت ۳) نوشته شود، گروه فراماسونری ممنوع هم تصمیم گرفت تا در سریع ترین زمان ممکن مقاله را برایتان تدوین نماید. امیدواریم که با ارائه دلایل تازه و جدید، اعتمادتان به توطئه داخلی بودن حادثه برج های مرکز تجارت جهانی بیشتر شود، و یا دوستانی که با خواندن این مقاله، تازه به این نقطه نظر برسند که حمله تروریستی نبوده است، بلکه حادثه انفجار برج های مرکز تجارت جهانی از قبل ها (بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر) طراحی شده بود. و یا در بدترین حالت ممکن، آن دسته از دوستانی که به یقین نرسند، اما یک "چرا" و چالشی بزرگ در ذهنشان به وجود آید.
آرای رأی های نظرسنجی
رأی مثبت رأی منفی
۳۰ ۰
سه شنبه، صبح روز ۱۱ ماه سپتامبر سال ۲۰۰۱، به قول شبکه منوتو، روزی که دنیا دگرگون شد. اما واقعأ دگرگون شد؟ یا افرادی آن را دگرگون کردند؟ امروزه تحقیق در مورد مسئله ای خاص، بسیار آسان گشته است، زیرا رسانه های با برد دور از قبیل تلوزیون، رادیو، اینترنت و... به وجود آمده اند که دنیا را بسیار کوچک ساخته اند. به عبارت دیگر اگر اتفاقی در دورترین نقاط جهان رخ دهد شما به راحتی می توانید از آن مطلع و باخبر شوید. تا اینجای مسئله مشکلی بر آن وارد نیست. اما مشکل از زمانی آغاز می گردد که دارنده گان و صاحبان رسانه ها به صورت قابل توجهی از کسانی تشکیل شده باشند که در رأس حرم قدرت قرار دارند. احتمال می دهیم که شنیده باشید که ۹۹% رسانه های دوربردی که در حال حاضر وجود دارند، صاحبان آنان دارای نژاد یهود الاصل هستند. اما به نظرتان شما اگر فرض کنیم که دارای شبکه ای باشید که صدای شما به صورت مستقل به افراد و مردمان دیگر مخابره می شود، آیا حاضر هستید که کارهای مخفی خود را در شبکه خودتان بر ملا کنید؟ همان کارهایی که همیشه علاقه دارید از چشم دیگران دور بماند به طوری که اگر افشا شود آبرو و حیصیتی برای شما باقی نخواهد ماند. حال این عقیده خرد را در حد کلان محاسبه کنید. آیا به نظرتان واقعأ اگر توطئه ای هم در روز ۱۱ سپتامبر در کار باشد، به نظرتان سیاست مردان و افرادی که طراحان واقعی نقشه حمله به برج های مرکز تجارتی هستند و صاحب رسانه های جهانی می باشند، آیا حاضر هستند که داستان واقعی را در رسانه هایشان افشا سازند؟ مسلمأ خیر. اگر منافعی پشت حادثه باشد شما از کجا متوجه خواهید شد؟ شاید همین حال به ما پاسخ دهید که از رسانه های رسمی متوجه آن خواهیم شد. حال برای ما سوالی پیش می آید. اگر رسانه های رسمی تصمیم بگیرد که مسائلی از چشم شما دور بماند، شما دیگر از کجا می خواهید متوجه واقعیت مسئله شوید؟ (مانند همان مسئله خرد و کلان) این مقاله تلاش می کند که نقاطی را که شما هیچ گاه از هیچ شبکه ای نمی بینید و نمی شنوید را برایتان اشاره و بازگو کند.
چرا ۹ و ۱۱؟
سوال خوبی است. اولین نکته ای که به آن اشاره می کنیم فلسفه ۹ و ۱۱ است. این فلسفه از عرفان یهود (کابالا) نشأت گرفته است. به طور مختصر می توانیم بگوییم که خدا در این عرفان به جسم تلقی می شود. خدا در عرفان کابالا از ۱۰ عضو تشکیل می شود. عضوهایی مانند تفکر، ادراک، عشق، و ... و در نهایت آلت جنسی زنانه و مردانه. این عضوها در کل به ۱۰ می رسند و در کنار هم شکلی را ترسیم می کنند که آن ها معتقد هستند شکل خدا به مانند شکل مذکور است. این عرفان معتقد است که انسان در بالاترین حد معرفت خود از ۹ عضو تشکیل می شود. اما کسانی که طرف خدا را نمی گیرند و در جبهه باطل قرار دارند به خود اجازه جسارت به خدا را می دهند و معتقدند که از خدا (یعنی ۱۰) بالاتر هستند. و این بدین معنی که  جایگاه خود را ۱۱ می دانند. به عبارت دیگر این افراد از مقام خود (۹) به سمت بالاتر از خدا (۱۱) حرکت می کنند. می توان گفت که به زبان امروزی با خدای یگانه آنان "کل" می اندازند. (استغفرالله) به همین علت است که شماره پلیس و اورژانس ها در خارج ۹۱۱ انتخاب شده است. هیچ کس کمک کردن به افراد نیازمند را نفی نمی کند اما نیت این عدد آن است که می گوید "هر وقت کمک خواستید از ما "۱۱" کمک بگیرید، خدا "۱۰" را فراموش کنید." این بود فلسفه مختصر بازی اعداد سیستم ایلومیناتی. و بر همین مبنا بود که تاریخ حادثه اصابت به برج های مرکز تجارت جهانی ماه سپتامبر یعنی ۹ و روز آن ۱۱ تعیین گردید.
دومین نکته ای که باید به شما بازگو کنیم، صنعت فیلم سازی هالیوود و موسیقی و کارتون ها و بازی های کامپیوتری است. این سیستم هایی که نام برده شد در برخی از فیلم ها و بازی ها و موسیقی های خود نشان داده اند که برج های مرکز تجارت جهانی در حال ریزش هستند و یا روز و ماه حادثه، یعنی ۹ و ۱۱ را به صورت نمادین و سمبول در بیشتر محصولات خود به نمایش گذاشته اند. این در حالی است که حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ هنوز به وقوع نپوسته است و تمام این فعالیت ها  برای قبل از وقوع حادثه بوده. سوالی که برای هر عقل سلیمی به وجود می آید این است که هالیوود و بقیه کمپانی های سازنده از کجا می دانستند که این برج ها مورد حمله قرار خواهند گرفت؟

نام: Super Mario Bros
سال انتشار: ۱۹۹۳


نام: Gremlins 2
سال انتشار: ۱۹۹۰

نام: Bouncing Souls
سال انتشار: ۱۹۹۰

نام: Die Hard
سال انتشار: ۱۹۸۸

نام: G.I Joe
سال انتشار: ۱۹۸۵

نام: Godzilla
سال انتشار: ۱۹۹۸

نام: Johnny Bravo
سال انتشار: آپریل ۲۰۰۱

نام: Microsoft Flight Simulator
سال انتشار: ۱۹۸۸

نام: Saga
سال انتشار: ۱۹۷۹

نام: Simpsons
سال انتشار: ۱۹۹۷

نام: Spider Man Comic
سال انتشار: ۱۹۹۱

نام: Superman Comic
سال انتشار: ۱۹۷۳
(برج های مرکز تجارت جهانی در سال ۱۹۷۳ افتتحاح شدند، در حالی که این کارتون در همان سال بازگشایی برج ها، ریزش آن را به تصویر کشید.)

نام: Terminator 2: Judgment Day
سال انتشار: ۱۹۹۱

نام: "The Coup’s "Party Music
سال انتشار: ژوئن ۲۰۰۱


نام: The Illuminati Card Game
سال انتشار: ۱۹۹۰

نام: The Matrix
سال انتشار: ۱۹۹۹

نام: The Squeeze
سال انتشار: ۱۹۸۷

نام: Deathstroke
سال انتشار: ۱۹۹۴

نام: Viceland Magazine Article
سال انتشار: ۱۹۹۴
سومین نکته ای که باید به آن اشاره کنیم، نحوه ریزش برج های مرکز تجارت جهانی است. گروه ما در رشته عمران و معماری حرفه ای ندارد اما در مورد نحوه ریزش آن با افراد معمار بدون این که خودمان را معرفی کنیم که وبلاگ نویس هستیم صحبت کردیم. حاصل صحبت ما با افراد برج ساز و معمار این بود که امکان ندارد بناهایی به آن اندازه ای بسیار بزرگ، در خود تجزیه شوند و سقوط کنند. اینگونه ریزش ها برای بناهای کوتاه رخ می دهد. نوع دیگر ریزش وجود دارد که مختص به برج های عظیم است که انحصارأ برای آسمان خراش ها اتفاق می افتد. نام این ریزش "درختی" است. همانطور که از نام آن پیداست یک برج در حال ریزش به دلیل ارتفاع زیادی که از زمین دارد و فشار زیادی را که از جاذبه زمین متحمل می شود، تعادل خود را از دست داده و از یک طرف که تعادل آن نسبت به اطراف دیگر آن تضعیف شده است، حرکت و در نهایت سقوط خواهد کرد. (مانند سقوط درخت) ولی شما بارها در نوارهای ضبط شده مشاهده کرده اید که برج های مرکز تجارت جهانی به صورت آسانسور، و با نظم و زیبایی خاصی سقوط می کنند. دلیل این که چرا برج های مرکز تجارت جهانی به صورت "درختی" ریزش نکردند را در ادامه توضیح خواهیم داد. پس تا همین جا نتیجه می گیریم که نوع ریزش برج ها غیر معمول بوده اند و این بدین معنی است که فروپاشی آن ها طراحی و مهندسی شده بود.
چهارمین نکته ای که به آن تمرکز خواهیم کرد دلیل ریزش آسانسوری برج های مرکز تجارت جهانی است. گروه ما با مشاهده و تحقیق بر روی بسیاری از ویدیو های ضبط شده در روز واقعه و پس از واقعه، متوجه آن شد که افراد حاضر در برج های مرکز تجارت جهانی که نجات پیدا کردند و افرادی که بیرون و در نزدیکی محل حادثه بودند از سه انفجار بزرگ هشدار می دادند. گزارشاتی دال بر این مصاحبات بود که افرادی که در لحظه حادثه در نزدیکی های برج های مرکز تجارت جهانی بوده اند حتی قبل از اصابت اول هواپیمای مسافربری به برج تجارت شمالی (اولین اصابت روز فاجعه) در ساعت ۸:۴۶ دقیقه، صدای انفجار شنیده اند. این درحالی است که هنوز هیچ هواپیمایی به برج اصابت نکرده بود. واقعیت ماجرا این بود که در تمام طبقات برج های مرکز تجارت جهانی، بمب گذاری شده بودند تا بتوانند توان برج ها را تضعیف و موجب ریزش آسان آن شود. این دلایل بسیار قوی می شوند، با این وجود که در ساعت های قبل از وقوع اصابت به برج های مرکز تجارت جهانی، کامیونی حامل مواد منفجره وارد پارکینگ برج های دوقولو شده بود. به عبارت دیگر می توان با اطمینان کامل گفت که دلیل اصلی ریزش های برج های مرکز تجارت جهانی، اصابت هواپیماها نبوده اند، بلکه بمب های فوق انفجاری بوده اند که ساختمان بندی برج ها را مختل کرده بودند.
پنجمین دلیل ما، وجود ماده "نانو ترمیت" کشف شده در آواره های برج های مرکز تجارت جهانی است. پرفسور "استیون جونز" در آزمایش‌هایی که بر روی چهار نمونه متفاوت خاکروبه ساختمان مرکز تجارت جهانی انجام داد به این نتیجه رسید که از نوعی ماده منفجره "نانو ترمیت" برای تخریب برج‌های مرکز تجارت جهانی استفاده شده بود. ماده نانوترمیت نوع بسیار قدرتمندی از ماده ترمیت است (اکسید آهن و آلمونیوم) که حداقل یک عنصر با اندازه‌ای بسیار ریز، در اندازه‌های نانو یا حتی ریزتر از آن دارد. ماده سوپرترمیت از لحاظ قدرت تخریبی به اندازه‌ای بالاست که هر گرم آن، از هر ماده منفجره سنتی دیگر که در عملیات‌های تخریب از آن استفاده می‌شود، انرژی بیشتری تولید می‌کند. استیون جونز در مقاله‌ای که در همین مورد نوشته و نتیجه ‌گیری کرده است که لایه قرمز رنگ موجود در تراشه‌های قرمز و خاکستری رنگ کشف شده در خرابه‌های برج‌های مرکز تجارت جهانی، ماده ترمیت فعال و عمل‌ نکرده است.
آزمایش‌های بیشتر بر روی این تراشه‌های قرمز و خاکستری نشان داد که این تراشه‌ها، به طرز عجیبی در دمای ۴۳۰ درجه سیلیوس آتش می‌گرفتند و با راه‌اندازی یک واکنش انفجاری باعث ایجاد حلقه‌های آهن می‌شدند. یعنی دقیقاً همان اتفاقی که در ترمیت می‌افتد. این تیم با مقایسه بیشتر مواد یافت شده در مخروبه‌های مرکز تجارت جهانی با مواد منفجره سنتی نظیر تی.ان.تی به این نتیجه می‌رسد که سوپرترمیت یافت شده در مخروبه‌های مرکز تجارت جهانی نوع بسیار قدرتمندی از سوپرترمیت‌ها بوده است. تیم تحقیقاتی دکتر جونز توضیح می‌دهد این سوپرترمیت که محققان "آزمایشگاه ملی لاورنس لیومور" و سایر آزمایشگاه‌ها آن را شبیه ‌سازی کرده‌اند دارای خصوصیاتی است که می‌توان آنها را به لایه سطحی یک مکان یا ساختمان اسپری کرد و یا حتی آن را مانند رنگ چسباند تا بدین ترتیب لایه‌ای به شدت انرژی‌زا و قابل انفجار روی سطح ساختمان ایجاد شود. این موضوع را می توانید با تماشا کردن به برج مرکز تجارت جهانی جنوبی، دقایقی قبل از ریزش آن، متوجه شوید که ماده نانو ترمیت در حال ریختن از طبقات برج به سمت پایین است. او در ادامه گفته است که تا الان سابقه نداشته است که برج هایی که از فولاد ساخته شده اند ریزش کنند، اما چه عاملی باعث می شود که در یک روز چند بار این اتفاق بیفتد؟ یکی دیگر از دلایلی که پرفسور جونز برای اعتقاد به نظریه تخریب مهندسی‌شده ارائه کرد، گزارش‌هایی از وجود فلزات گداخته در منطقه صفر (گراند زیرو) برج‌های مرکز تجارت جهانی بود که تا هفته‌ها بعد از فروریختن برج‌ها هم همچنان داغ بودند و همه این ها دلایل اثبات کننده استفاده جنگ افزاری مواد منفجره نانو ترمیت در برج های مظلوم مرکز تجارت جهانی است.
به عنوان ششمین دلیل که به آن می پردازیم، دلیل لرزه نگاری  های ثبت شده حوالی برج های مرکز تجارت جهانی است. یکی از مدارک مهم دیگر که بر وقوع انفجار در برج‌های مرکز تجارت جهانی تأکید می‌کند، شواهد لرزه ‌نگاری است که نزدیک‌ ترین ایستگاه لرزه ‌نگاری به برج‌های دوقلو ثبت کرده است.الگوهای لرزه‌ نگاری ثبت‌ شده برای برج‌ها ابتدا حرکت‌های پردامنه و سپس لرزه‌های ضعیف ‌تر را نشان می‌دهند که تنها در صورت وقوع انفجار قابل توجیه است. لرزه‌های بزرگ‌ تر مربوط به انفجار بمب و لرزه‌های ضعیف‌تر مربوط به برخورد خرابه‌های ساختمان به سطح زمین هستند. محققان این جهش عظیم در لرزه‌های ثبت‌شده همزمان با ریزش برج‌ها را وقایعی عجیب و غیرمعمول می‌دانند که به هیچ عنوان با روایت‌های رسمی دولت امریکا که ادعا می‌کند این برج‌ها بر اثر حرارت ناشی از سوختن بنزین هواپیما ریخته‌اند، همخوانی ندارد.
هفتمین علت ساختگی بودن ماجرا، سرعت انتشار گرد و غبار به اطراف برج بعد از ریزش است. آقای "هافمن"، طبق تحقیق عجیب ولی در عین حال مهمی که انجام داد، متوجه این قطعه از پازل معما شد که نهایت قدرت و انرژی پتانسیل برج های دوقلو، کمتر از ۵۰ هزار کیلووات است. این در حالی است که با توجه فیلم هایی که از ریزش برج ها ضبط شده، قدرتی از انتشار گرد و غباری را نشان می دهد که معادل ۲۴۵ هزار کیلووات می باشد. وی افزود که مواد منفجره ای که در تمام طبقات برج های مرکز تجارت جهانی که با هم شروع به انفجار کردند، منجر به تولید چنین انرژی پتانسیل ای شده است.
به عنوان هشتمین دلیل توطئه داخلی بودن ۱۱ سپتامبر می توان به گفته های رسمی دولت امریکا اشاره نمود که در مقابل آن "ریچارد گیج" (معمار) ایستاده است. طبق رسانه های رسمی دولت ایالت متحده امریکا، در ابتدا اعلام کرده بود که ضربه به برج های مرکز تجارت جهانی  به توسط جت مسافربری استحکام خود را از دست داده، و در نهایت شروع به فروپاشی کرده است. این در حالی است که چند روز بعد در رسانه ها، نظر خود را عوض، و موضع خود را به سوخت هواپیماهای مسافربری که باعث ذوب شدن استحکام فولاد و استخوان بندی برج ها شده است تغییر داد. اما واقعیت ماجرا به عقیده گیج این است که دمایی که سوخت هواپیما به حالت مشتعل در می آید و شروع یه تولید آتش می کند حدود ۸۰۰ درجه است. این در حالی است که دمای ذوب فولاد (اسکلت برج ها) بالغ بر ۱۷۶۰ درجه است. به عبارت دیگر حتی سوخت هواپیماها هم موفق نبودند که برج های مرکز تجارت جهانی را نابود کنند، زیرا استخوان بندی برج ها باز هم توان مقاومت و مقابله با دما را داشته است. باز دلیل ریزش برج ها توسط بمب، همانطور که دکتر استیون جونز گفتند پر رنگ تر می شود. در ادامه او می گوید که نظر دولت امریکا از اساس پوچ است، زیرا بیش از ۹۰ هزار تن در این برج های مرکز تجارت جهانی، بتن استفاده شده بود، چطور ممکن است که سوخت هواپیما این بتن ها را خورد کند و به صورت غبار در آسمان پخش کند؟ او در ادامه یادآور شد که واحدهای چهار تنی برج های مرکز تجارت جهانی به بیش از ۱۸۰ متر پرتاپ شده اند که فقط مواد منفجره می تواند چنین قدرتی به اشیاها وارد نماید تا اجسام تا این حد پرتاپ شوند.
به عنوان نهمین دلیل، گزارش‌های رسمی امریکا در مورد تماس های تلفنی مسافران درون هواپیما است که کنگره امریکا اعلام نموده بود که برخی از مسافران هواپیمایی که به گفته مقامات آمریکایی به ساختمان پنتاگون برخورد کرد، تماس‌هایی طولانی که گاه تا ۱۲ دقیقه طول کشیده با خانواده‌هایشان داشته‌اند. به همین علت دانشمندانی مانند "پرفسور دودنی" استاد علوم کامپیوتر و "گرمار رودلف" شیمیدان آلمانی تحقیقاتی کردند. آن ها در سه آزمایش بسیار جالب با هواپیما در ارتفاعات مختلف پرواز کردند و ارتباط بین ارتفاع پرواز هواپیما و موفقیت در برقراری تماس با موبایل را آزمودند. حاصل تحقیقات آنان بسیار شنیدنی است. آن ها به این نتیجه رسیدند که دریافت در یک هواپیمای یک موتوره، احتمال موفقیت در برقرای تماس تنها در ارتفاع زیر دو هزار پایی امکان داشت. در ارتفاعات بالاتر از این، این احتمال به مرور کمتر می‌شد، چنانکه در ارتفاع ۲۰ هزار پایی احتمال اینکه یک تماس به زمین برسد و با یکی از ایستگاه‌های گوشی های همراه درگیر شود، کمتر از یک درصد است... احتمال اینکه در همین ارتفاع دو نفر موفق به برقراری تماس شوند، کمتر از یک در ده هزار است. دودنی در آزمایش‌های بعدی از هواپیمای دوموتوره با اندازه بزرگتر استفاده کرد و دریافت در ارتفاع ۷ هزار پایی این احتمال به صفر می‌رسد. (یعنی همان ارتفاعی که هواپیماها به برج های مرکز تجارت جهانی اصابت کردند) دانشمندان دیگری هم همچون  "دیوید ری گریفین" در مورد گزارش رسمی امریکا تحقیق کردند و با استدلال‌ها و آزمایش‌های علمی ثابت کرده‌اند این ادعا با توجه به تکنولوژی‌های آن زمان گوشی‌های موبایل، آن هم برای ۱۲ دقیقه امکان‌پذیر نبوده است.
به عنوان دهمین دلیل اثبات کننده دست داشتن و همکاری دولت امریکا در جریان حملات برج های مرکز تجارت جهانی، آژانس هواپیمایی این کشور است. مسافران روز ۱۱ سپتامبر، طبق اعلان آژانس هواپیمایی ۱۹ نفر که به آن ها مشکوک بوده و طبق گفته های خود دولت آن ۱۹ تن عضویت در القاعده داشته اند، اجازه ورود به هواپیما و پرواز داده است. حال ساده ترین سوالی که پیش می آید این است که چرا به افراد عضو القاعده اجازه پرواز در آسمان نیویورک را داده اند؟ چرا دولت از دزدیده شدن چهار فروند هواپیمای مسافربری خود در یک روز آنقدر ضعیف عمل کرده است؟ آیا همکاری ای بین دولت امریکا و افرادی که هواپیما را ربودند وجود نداشت؟
به عنوان یازدهمین دلیل، (ساختمان پنتاگون مرکز و مقر فرماندهی وزارت دفاع ایالات متحده آمریکا) است. گفته می شود که این ساختمان هم مورد حمله تروریستی از جانب القاعده قرار گرفت. اما چیزی که مورد بحث است این است که آسیبی که به ساختمان پنتاگون وارد گشت بیشتر از آن که شباهت به هواپیما داشته باشد، شبیه به آثار سامانه "موشک کروز" است. زیرا اگر واقعأ هواپیمای مسافربری به ساختمان پنتاگون اصابت می کرد، آثار باله های هواپیما هم در بنای پنتاگون پدیدار می شد، در حالی که دیوار آسیب دیده ساختمان، شباهت به آثار اصابت هواپیما را ندارد. و گفته می شود موشکی که به ساختمان پنتاگون برخورد کرد، به دست نیروی هوایی امریکا صورت پذیرفته است، با توجه به این که در بالای آسمان های امریکا در روز ۱۱ سپتامبر، هواپیماهای جنگی بسیاری از جانب ارتش امریکا پرواز می کردند.
ساختمان پنتاگون

تصویر شبیه سازی شده اصابت هواپیما به ساختمان پنتاگون
به عنوان دوازدهمین دلیل این است که روند ریزش برج های مرکز تجارت جهانی با قانون فیزیک "نیوتون" همخوانی ندارند. زیرا بر طبق قانون نیوتون اگر به طور مثال جسم شماره ۱ به جسم شماره ۲ فشار وارد کند، آن گاه جسم شماره ۲ هم به جسم شماره ۱ فشار و نیرو وارد خواهد کرد که از آن به عنوان انرژی متقابل یاد می شود. (مانند حل دادن به دیوار) پس با این اوصاف اگر طبقات بالای برج های مرکز تجارت جهانی شروع به ریزش کنند (انرژی به طبقات زیرین وارد کنند) به این صورت طبقات زیرین هم باید شروع به انتقال انرژی تقابلی نمایند (طبقات بالا را به سمت بالا حل دهند) اما همانطور که بارها می بینید ریزش برج ها به صورت سرعت سقوط آزاد انجام می پذیرد. این بدین معنی است که طبقات بالایی هیچ فشاری نتوانسته به طبقات پایین وارد کنند و به طبع هیچ انرژی ای هم به سمت طبقات بالایی بر نگشته است. اما چرا به این صورت شد؟ جواب ساده است: زیرا تمام طبقات در هنگام ریزش منفجر می شدند و استحکام خود را از دست می دادند و در عمل طبقات بالا نمی توانستند بر آن ها انرژی ای وارد نماید. این چنین بود که برج های مرکز تجارت جهانی مانند سقوط آزاد به سمت پایین حرکت کردند.
به عنوان سینزدهمین دلیل، برج شماره ۷ مرکز تجارت جهانی است. بیش تر شما یا اصلأ در مورد آن نشنیده اید و یا دست کم اطلاع درستی از آن ندارید. واقعیت ماجرا این است که در نزدیکی برج های دوقلوی مرکز تجارت جهانی، برج شماره ۷ قرار داشته است.
در پروژه روز ۱۱ سپتامبر قرار بوده که به آن ساختمان هم یک فروند هواپیما اصابت کند، اما بنا به دلایلی نتوانستند هواپیما را به سمت برج هفتم هدایت کنند. ساختمان برج شماره ۷ نتیجه ناموفق آن روز محسوب می شود. زیرا این برج بدون برخورد هیچ هواپیمایی، در حالی که کاملأ سالم بود در دید تمام مردم، شروع به ریزش کرد. این برج هم مانند برج های دوقلوی مرکز تجارت جهانی سقوط آزاد نمود و در ۶ ثانیه کاملأ فرو نشست، اما با این حال آنقدر ریزش آن حساب شده بود که هیچ گونه آسیبی به ساختمان اطراف خود وارد نساخت.
فکر می کنیم که دیگر متوجه دلیل اصلی ریزش این ۳ برج مرکز تجارت جهانی شده اید. علت اصلی آن ها بمب های فوق انفجاری بودند که باعث سقوط برج ها شده بود. به عبارت دیگر هواپیماها سناریویی بیش نبودند و فقط داستان را هیجانی "هالیوودی" کرده بودند. برج شماره ۷ مرکز تجارت جهانی پس از آن که مانند دو برج دوقلو ریزش کرد، دولت امریکا اعلام نمود که زلزله ای در همان لحظه در نیویورک آمده بود و باعث شده بود که برج شماره ۷ فروپاشی کند. به نظر ما دلیلی که ارائه کردند بسیار مسخره و مضحک بوده است، زیرا اگر هم در آن لحظه زلزله آمده بود، چرا هیچ کس آن زلزله را حس نکرد و سوال بعدی این که اگر هم زلزله آمده بود، چرا فقط باعث شد که آن برج شماره ۷ مرکز تجارت جهانی آسیب ببیند؟ برج شماره ۷ مرکز تجارت جهانی سریعأ پس خراب شدن، به دستور امریکا، در همان محل و مکان و با همان نام،  کمتر از ۴ سال و با هزینه ۷۰۰ میلیون دلار و با همان شکل قبل، ساخته شد و دولت امریکا آن را دوباره متولد کرد، در حالی که برج دوقلوی مرکز تجارت جهانی دیگر ساخته نشدند و مکان آن را یادبود حملات ۱۱ سپتامبر درست کردند. ما معتقدیم که اگر آن هواپیما طبق برنامه پیش می رفت و به برج شماره ۷ هم اصابت می کرد، آن را هم به جای ساختن دوباره، مانند برج های دوقلو، یادبود ۱۱ سپتامبر درست می کردند.
 به عنوان چهاردهمین دلیل که آخرین مبحثی است که به آن می پردازیم شبکه بی بی سی است. باید بگوییم که شبکه بی بی سی بزرگ ترین اشتباه قرن را در روز واقعه ۱۱ سپتامبر تجربه می کند. بی بی سی در روز واقعه خبری را به اشتباه انتشار می دهد که امروزه آن خبر، خود یکی از دلایل توطئه بودن حملات ۱۱ سپتامبر محسوب می شود. شبکه بی بی سی در رسانه خود، اخباری را روی آنتن می برد که از ریزش برج مرکز تجارت جهانی شماره ۷ خبر می دهد، در حالی که تصویر پشت خبرنگار بی بی سی، برج مرکز تجارت جهانی شماره ۷ را نشان می دهد که کاملأ سالم و هیچ آسیبی ندیده است، اما تنها ۱۲ دقیقه بعد برج شماره ۷ مرکز تجارت جهانی، شروع به ریزش و فروپاشی می کند. به عبارت دیگر بی بی سی خبری را ارائه می کند که هنوز آن حادثه هنوز رخ نداده و به وقوع نپیوسته است. این بدین معنی است که آن ها از ریزش برج شماره ۷ مرکز تجارت جهانی خبر داشته اند و فقط اشتباهأ قبل از ریزش برج شماره ۷ آن را اعلام کردند، در حالی که باید بعد از وقوع اعلام می کردند.
اما باز هم با آن که تمام رسانه های جهان این افتضاح و رسوایی نقشه ریزش برج شماره ۷ را به چشم همه جهانیان می پوشانند، باز هم برای توطئه و دسیسه بودن برج شماره ۷ در همان امریکا تضاهراتی رخ می دهد و از حملات ۱۱ سپتامبر به عنوان طراحی دولت امریکا بر علیه ملت امریکا و بهانه ای برای حمله نظامی به خاورمیانه از آن یاد می شود.
در انتهای مقاله، گوش فرا دادن به سخنرانی جورج بوش با ملت امریکا، رئیس جمهور پیشین امریکا، در روز واقعه حملات ۱۱ سپتامبر و نظر ایشان به این حادثه خالی از لطف نیست. : " امروز شهروندان ما، زندگی ما، آزادی واقعی ما مورد حمله قرار گرفت. تحت یک سری عملیات تروریستی و کشنده. قربانیان، درون هواپیما بودند. در دفتر خود بودند. منشی ها، تجار، زنان. سربازان و سایر کارمندان. مادران و پدران." و همینطور سخنرانی و نظر ایشان در مورد واقعه حملات ۱۱ سپتامبر در سازمان ملل: " هیچ گاه به خودمان اجازه ندهیم که با تئوری های توطئه ظالمانه مدارا کنیم. تئوری هایی در مورد حملات ۱۱ سپتامبر. دروغ هایی از روی عناد و بدخواهی که تلاش می کند به جای خود تروریست ها کسانی دیگری را مقصر بداند. کسانی دیگری را گناهکار بداند."
بعدها ایالت متحده امریکا اعلام کرد که اسامة بن لادن، مغز متفکر ۱۱ سپتامبر در ۱ می ۲۰۱۱ (۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۰) به توسط سربازان امریکایی کشته شده است. اما هیچ گاه جسد آن را در رسانه ها نشان ندادند، و جسد آن را به گفته خودشان در آب های دریا رها کردند. به نظر ما که اسامة بن لادن نمرده است و هم اکنون او در حال بهترین زندگی در همان امریکاست. ما همچنان امیدواریم که به گفته خود بوش، همانطور که در سخنرانی هایش اشاره کرده بود: "طراحان ۱۱ سپتامبر به سزای اعمالشان خواهند رسید"، برسند. هنوز که متأسفانه متفکران واقعی حملات ۱۱ سپتامبر آزادانه در حال زندگی کردن خود هستند.
قضاوت با خودتان...

برای حمایت از فراماسونری ممنوع مطالب ما را به توسط کلید های شبکه اجتماعی به اشتراک بگذارید

(کلیه حقوق این مقاله متعلق به فراماسونری ممنوع می باشد)



BalatarinCloobGoogle PlusFacebookTwitter