یادداشتی که می خوانید پیرامون «مبانی شیطان پرستی در انجیل شیطانی» است که به نقل از روزنامه کیهان در زیر آمده است.
از جمله مسائلی که امروزه در عرصه انحرافات فکری به صورت های گوناگون به خصوص با هدف قراردادن جوامع به اصطلاح جهان سوم به گونه های متفاوتی مطرح شده مسئله شیطان گرایی یا به اصطلاح رایج شیطان پرستی است. در این طرز تفکر نوعی انسان محوری افراطی با تاکید بر لذائذ مادی انسانی وجود دارد که این نوع نگرش را به یکی از منحط ترین تفکرات بشری تبدیل می کند. در مقاله حاضر به بررسی برخی از مبانی این نوع تفکر با استناد به منابع این گروه ها پرداخته شده است. که در اینجا تقدیم خوانندگان محترم می گردد.
شیطان پرستی معاصر، با داعیه دین و معنویت به میدان آمده است. این مرام برخلاف تصور رایج، جذابیت هایی دارد که فهم و درک آن برای کسانی که تصور روشنی از آموزه های این آیین ندارند، بسیار دشوار است. هرچند شیطان پرستی جدید به تقلید از شیطان پرستی قرون وسطایی شکل گرفته و بسیاری از آموزه های آن را در خود جای داده است. ۱ این جنبش، در نوع خود حرکت جدیدی است که باید با نگاه به ریشه های تاریخی- اجتماعی آن در غرب تحلیل شود.
آن چه برای فهم این جریان به تجلیل و کاوش کمتری نیاز دارد، دو محور زیر است: ۱- نمادهایی که امروزه در خدمت این مسلک قرار گرفته است ۲- ظواهر و پوشش (مد لباس و مو) که با نام این جریان شهرت یافته است.
متأسفانه در کشور ما جلسات نقد شیطان پرستی هیچ گاه ضابطه مند و هوشمندانه برگزار نشده است. کسانی که قصد نقد این فرقه را داشته اند بیشتر به تبلیغ این جریان دامن زده اند؛ نه نقد و آسیب شناسی صحیح. علت این است که بیش از آن که به ایدئولوژی شیطان گرایان بپردازند به توضیح نمادها پرداخته اند و از قضا این همان کاری است که شیطان پرستان می خواهند. توضیح نماد و تفسیر آن، توصیف است نه آسیب شناسی. ناقدان این جریان (که اتفاقا دلسوزانه این کار را کرده اند) همواره در کشور ما یا به مد لباس و مو اشکال کرده اند یا به رمزگشایی از نمادهایی پرداخته اند که اصالتا از آن شیطان پرستان نبوده است.
کسانی که قصد مبارزه با شیطان پرستی از طریق نمادها را دارند باید درباب نمادها سه نکته اساسی را مورد توجه قرار دهند. غفلت از این سه امر، ممکن است به شناخت و تحلیل ناصواب این فرقه منجر شود و یا باعث ترویج ناخواسته آیین شیطانی گردد:
اول این که جریان شیطانی، بسیاری از نمادهایی را که در دیگر آیین ها و مسلک ها ریشه دارد، امروزه به سود خویش و در خدمت خود به کار گرفته است. بسیاری از نمادهایی که امروزه به نام شیطان پرستی مشهور شده، متعلق به جریان شیطانی نیست و آن ها این نمادها را تصاحب کرده اند. هدف از این تردستی، اثبات ریشه دار بودن آیین شیطان پرستی و تثبیت آن و اعتمادبخشی به یاران شیطان است. پاره ای از این نمادها در تمدن های باستانی مصر و یونان ریشه دارد و بعضی دیگر متعلق به شرق است؛ چنان که آنتوان لاوی در کتابش «کاکی» و «شیوا» را که در میان هندوها و یوگی ها جایگاه خاصی دارند و از خدایان هندو به حساب می آیند همان شیطان معرفی می کند. بعضی از نمادهای ماسون ها یا کابالا نیز اکنون در خدمت این آیین قرار گرفته است. هر چند جریان شیطانی محصول عرفان یهود و فراماسونری و نتیجه نامشروع این دو جریان است، جریان شیطانی، امروزه خود را آیینی برخوردار از سنت های منحصر به فرد، نمادهای ویژه، مبانی مجزا و در یک کلمه، یک «جریان مستقل تاریخی» معرفی می کند.